زن خویی و مرد خویی فرهنگ سازمانی در گذار از سنت به مدرنیته
ابتدا لازم است گفته شود که زن خو با زن سالار و مرد خو با مرد سالار متفاوت است .زن سالار به معنی سلطه یک زن است و به حالتی که مرد سلطه دارد اطلاق نمی شود اما در زن خویی می تواند یک مرد نیز خوی زنانه داشته باشد وبالعکس. بنابر مطالعات هافستد فرهنگ سازمانی زن خو و مرد خو دارای ویژگی های زیر هستند
✅در فرهنگ های زن گرا تاکید بر روابط میان فردی ،محیط کاری مطلوب و خدمات دهی مناسب است . در فرهنگ زن خو یا زن گرا شغلی منزلت دارد که دارای فرصت های بیشتربرای کمک متقابل و همچنین ایجاد ارتباطات اجتماعی بیشتر باشد فرهنگ زن خو بر همبستگی، فروتنی و تصمیم مشارکتی تاکید دارد میزان حضور مدیر کم و بجای قاطعیت بی چون و چرا روش شهودی را در مدیریت پیش میگیرند این فرهنگ کاری بجای رقابت سعی در ایجاد همبستگی و همجوشی با دیگر رقبا را دارد
✅در فرهنگ های مردخو یا مرد گرا اعضا برای قاطعیت و قطعیت و دستور دادن ارزش قائلند مدیر به تنهایی تصمیم میگیرد تهاجمی و قاطع است ومیزان حضور زیادی در کار دارد . در این فرهنگ کاری برای حل تعارض به رقابت یا اخراج متوسل می شوند پیشرفت شغلی بسیار قابل توجه است وشغلی دارای منزلت است که در سلسله مراتب سازمانی امکان پیشرفت داشته باشد در فرهنگ مرد خو عدالت به معنای دادن پاداش بر اساس عملکرد و نتایج است از این رو بسیار بر نتایج کاری مشخص ،درآمد و مسیر پیشرفت شغلی تاکید می شود
✅برای سازمان ها در گذار از سنت به مدرنیته 🔹 هدف به جای سود 🔹شبکه به جای سلسلهمراتب 🔹 تفویض اختیار به جای کنترل 🔹 آزمایش به جای برنامه ریزی
تعریف می شود ، در نتیجه روند گذار از سنت به مدرنیته در فرهنگ سازمانی زن خو با سرعت بیشتر و در فرهنگ سازمانی مردخو با چالش ها و گسست های معنایی بیشتری همراه است اکرم نجاتی
اولین باشید که نظر می دهید